banojan



وم برنامه ریزی در زندگی

بزرگترین و مهمترین بخش برنامه ریزی های کوتاه مدت یا بلند مدت در زندگی میزان تعهد فرد به آن است .اگر فرد به برنامه ریزی خود متعهد نباشد هیچ گاه به اهداف و رویاهای خود نخواهد رسید. البته برنامه ریزی که از آن صحبت میکنیم تنها برای تحقق رویا ها نیست. زندگی های مدرن امروزی نسبت به نوع زندگی در گذشته مانند کلافی سر در گم است که باید قبل از شروع هر کاری آن را سامان دهی کرد.

برای برنامه ریزی موفق و سودمند ابتدا لازم است چند مورد  را به عنوان پیش نیاز بررسی کنیم.

  1. خودشناسی: پروسه برنامه ریزی بهترین موقعیت است برای فرد که به یک خودشناسی برسد. این مهم است که بدانیم با این برنامه ریزی میخواهیم به چه جایگاهی برسیم و برای رسیدن به این جایگاه چه قابلیت هایی را باید داشته باشیم و از این قابلیت ها چه میزان را به نحو مطلوب داریم و چه میزان را باید تقویت کرد. به نظر من این مهمترین بخش ماجراست. بطور مثال: فردی رویای او دست یابی به یک موقعیت کاری است پس میداند که جایگاهی که میخواهد به آن دست یابد کجاست حالا برای داشتن این جایگاه لازم دارد تجربه کسب کند و چند کلاس آموزشی مرتبط با آن را بگذراند پس این می شود قابلیت هایی که باید داشته باشد. حالا او کلاس آموزشی را گذرانده و نیاز به کسب تجربه بیشتر دارد پس باید به عنوان کارآموز دوره ای را طی کند تا به میزان مطلوب تجربه برای داشتن آن شغل  برسد. با طی این پروسه فرد به رویایی که داشته خواهد رسید و البته که پشتکار او در این بازه زمانی بسیار مهم است.
  2. شناخت اصول و عقاید و سلایق خانوادگی: این بینش برای همه افراد لازم است زیرا خانواده اولین و مهمترین نهاد اجتماعی است که ما با آن روبرو هستیم. گاها رویاهای ما و برنامه ریزی مامنوط می شود به خانواده. برای مثال: خانم خانه داری را تصور کنید که چند فرزند دارد و می خواهد با برنامه ریزی زمان خود را سامان دهی کند و در خلال آن سطح آموزش فرزندانش را بالا برده و سطح زندگی خانوادگی خود را ارتقا بخشد. پس برای دستیابی به این مهم باید در مورد اصول و عقاید و سلایق خانوادگی خود ریزبین شود مثلا اگر بهترین تفریح برایشان گشتن در طبیعت است که همه خانواده هم به آن علاقه دارند نمی توان در برنامه ریزی تفریحات هفتگی یا ماهانه آن را نادیده گرفت.
  3. دسته بندی مسولیت های خود: فرد باید قبل از هر برنامه ریزی بداند مسولیت هایش در روز چه چیزهایی هست تا بتواند برای دستیابی به اهدافش آنها را برنامه ریزی کند حتی ممکن است هدف او از این برنامه ریزی تنها مرتب کردن و مدیریت زمانش باشد.پس این بخش از ضروریات است.

نکته مهم:

* اینکه برنامه ریزی ما برای چه مدت است باید مشخص باشد برنامه روزانه، هفتگی، ماهانه و یا بلند مدت تر. مهم این است که برنامه ریزی ما انعطاف پذیری لازم را داشته باشد و باید در حد توان شخصی فرد باشد مثلا شما نمی توانید برای یک کودک تمام 24 ساعت شبانه روز را برنامه ریزی کنید او نیاز به زمان بازی  که خودش بخواهد و خلوت  و آرامش هم دارد.  توجه کنید که حس و حال و احساسات فرد را هم در نظر بگیرید بطور مثال فردی درون گرا را نمی توان در همان هفته اول چندین جلسه اجتماعی یا برنامه گروهی برایش ترتیب داد حتی برای تغییر در سبک زندگی هم باید گام به گام قدم برداشت . در برنامه ریزی، هم تند رویی و هم کند رویی باعث می شود فرد نا امید شده و احساس شکست کند. در نتیجه ی این تقسیم بندی ها ما نیاز به برنامه ای گام به گام و منعطف که بر اساس توان و علایق و سلایق فردی و اجتماعی تنظیم شده باشد داریم.

*چند پیشنهاد دوستانه:

شما به هر جایگاهی که می خواهید برسید باید چند نکته را در نظر بگیرید و حتما قسمتی از برنامه خود را به آن اختصاص دهید.

1) زمان بندی درست و دقیق برای خوابتان. خواب کافی باعث هوشیاری و فعالیت بهتر مغز و اندام های حیاتی بدن می شود.

2) زمان بندی برای تغذیه سالم. تغذیه در سلامت ما بسیار تاثیر گذار است هر چقدر که در روز مشغله داشته باشید حداقل نیم ساعت برای خوردن مواد مغذی با آرامش، زمان تعیین کنید. حتما به این توجه داشته باشید که خوردن و آشامیدن در آرامش باشد نه ایستاده نه با عجله و نه با تنش.

3) زمانی برای ورزش و شکرگزاری اختصاص دهید ؛ می گویم زمانی برای ورزش منظور حضور در باشگاه برای چند ساعت و انجام ورزش های سخت و سنگین نیست. منظور یک نرمش و چند حرکت کششی و تمرین دم و بازدم صحیح در اول صبح است شما هر روز ده دقیقه هم شده بعد از بیداری به خودتان اختصاص دهید و به اندازه یک تا دو دقیقه هم که شده برای نعمت هایی که دارید شکرگزاری کنید و سعی کنید چند موهبتی که به شما داده شده را به خودتان یادآوری کنید و برای آن شکرگزار باشید این موهبت می توان خنده فرزندتان باشد یا شنیدن صدای والدین و یا بوسه صبح بخیر همسرتان شما فقط آنها را با روحتان لمس کنید و شکرگزارش باشید و برکت آن را در طول روز ببینید.

4) مطالعه؛ هر چقدر در مورد این موضوع صحبت کنیم کم است شما مطمئن باشید که مطالعه مستقیم بر روی کیفیت زندگی شما تاثیر می گذارد در حال حاضر راه های زیادی برای مطالعه هست شما می توانید از کتابهای صوتی یا پادکست ها استفاده کنید سعی کنید حداقل ده دقیقه قبل از خواب حتما مطالعه داشته باشید در مورد هر موضوعی که به آن علاقه دارید و یا در طول روز می تواند کمکتان کند. پس از مدتی خودتان و اطرافیانتان تاثیر آن را خواهید دید.

5) توجه به فرزندان؛ شما هر چقدر والدین سخت کوشی باشید که تمام تلاشتان را می کنید زندگی فرزندتان با کیفیت و رفاه بیشتری باشد (هر چند که این موضوع فوق العاده مهم است) فرزند شما ممکن است الان این موضوع را درک کند اما در آینده تنها این موضوع به یادش می آید که شما در روز اول مدرسه اش نبودید(!) و یا وقتی اولین نقاشی اش را کشید شما زمان کافی نداشتید که آن را برایتان توضیح دهد و یا وقتی سوالی داشت یا اتفاق هیجان انگیزی برایش افتاده که دوست داشت با کسی در میان بگذارد شما کنارش نبودید(!) منطور من این نیست که تمام کار و تلاش  و رویاهای خودتان را کنار بگذارید و  دنبال فرزندانتان باشید منظور این است که به خودتان عادت دهید که با تمام خستگی هایتان هم شده روی مشکلاتتان کنترل داشته باشید و تنها تاکید میکنم که تنها 30 دقیقه از وقتتان را در روز به فرزندتان اختصاص دهید سی دقیقه ای که تمام و کمال باشد یعنی شما نه سراغ تلفن همراهتان بروید نه فکرتان را  درگیر کارهایتان بکنید؛ تنها نیم ساعت تماس کامل با فرزندتان و سعی کنید تمام صحبت هایش را با لبخند گوش دهید و به چشمانش نگاه کنید و اینکه چقدر به او افتخار می کنید را به فرزندتان یاد آوری کنید فقط همین. فرزند شما در آینده بیشترین چیزی که به یاد می آورد این همدلی و وقت گذرانی است. و البته که این موضوع می تواند باعث دوستی بیشتر بین فرزند و والدین شود.

6) مشارکت و همکاری؛ هیچگاه در هیچ مسولیتی خود را تنها درگیر نکنید چه در خانه و چه در محل کار هیچگاه اصول مشارکت و همکاری را فراموش نکنید. خانه محل آسایش خانواده است و برای ضبط و رفت آن باید همه اعضا دست به دست هم دهندحتی کودک 3 یا 4 ساله همگی باید بدانند که در نظافت و نگهداری خانه باید مشارکت کنند و سهم هر فرد در این مشارکت به اندازه توان اوست و این مشارکت باید در لوای مهربانی و محبت و عطوفت باشد. در محل کار هم وقتی در قسمتی از کار همکار دیگری تجربه و اطلاعات کافی را دارد چه اشکالی در آن است که با او م کنید و از او کمک بخواهید، این موضوع هیچ از اقتدار شما کم نمی کند بلکه شما به عنوان فردی باروحیات خوب کاری مطرح می شوید. اشتباه از طرز تفکر ماست که فکر می کنیم خودمان مهم هستیم نه کاری که می خواهد انجام شود در صورتی که مهم این است که کار به نحوه احسنت انجام شود و رمز آن تنها در همکاری ما نهفته است. پس لطفا به خودمان تعلیم دهیم که اگر کمک لازم داریم در هر قسمتی از زندگیمان سرسختی بیجا نکنیم و درخواست  کمک و همراهی کنیم.

امیدوارم این اندک تجربه به کارتان بیاید و کمک کند تا آرام و موفق باشید.


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها


دانلود فایل های کمیاب تعمیر و نگهداری Equipment maintenance هووپ CRM Mind کار و فناوری تالش shomafile froshgah1 neginetbc exseampialis SEO and Pandas